حکومت جمهوری اسلامی طی بیش از چهل سال، جدای از مصیبت‌های بی‌شماری که نصیب ملت ایران و دیگر ملت‌های منطقه کرده، بدهی عمده‌ای هم به بازیگران پیش از انقلاب دارد؛ بازیگرانی که با وقوع انقلابی واپس‌گرا همه چیزشان را از دست دادند و برخی بعدتر حتی آبرو و محبوبیت‌ قبلی‌شان را.

یکی از آنها سعید راد بود؛ ستاره فیلم‌های موج نو که با فیلمسازان مطرحی چون ناصر تقوایی و کامران شیردل کار کرد و تصویر جذابی از یک قهرمان یا ضدقهرمان شکست خورده تصویر کرد. اما او هم به مانند دیگر بازیگران پیش از انقلاب، در ابتدا مغضوب حکومت جمهوری اسلامی شد.

در سال‌های اولیه پس از انقلاب، در فیلم پرفروش عقاب‌ها درباره جنگ ایران و عراق ظاهر شد، اما مسئولان سینمایی آن زمان (بهشتی و انوار) که به شدت مخالف هنرپیشگان پیش از انقلاب بودند، از ادامه کار او جلوگیری کردند و سعید راد مجبور به مهاجرت شد.

سعید راد به مانند دیگر ستارگان مرد پیش از انقلاب، از جمله بهروز وثوقی، توفیقی در خارج از کشور نداشت و به همین دلیل در کشورهای مختلف به کارهای گوناگون نامربوط به سینما روی آورد از جمله رانندگی و تحویل غذا. او که دوران سختی را پشت سر گذاشت پس از پانزده سال به ایران بازگشت. چند سال طول کشید تا دوباره وارد سینما شود: با بازی در فیلم دوئل ساخته احمدرضا درویش که از فیلمسازان نزدیک به حاکمیت بود.

اما بعدتر سعید راد برای ادامه حیات در این سینما مجبور شد انبوهی فیلم بی‌ارزش و فیلم حکومتی بازی کند. او البته با صراحت «حکومتی بودن» خودش را رد کرده بود:«همه می‌دانیم که عنوان هنرمند حکومتی برازنده کسانی است که برای انجام همه کارهای‌شان به شکل آشکار و پنهان از انواع و اقسام رانت‌های حکومتی استفاده می‌کنند. من با افتخار می‌گویم که در ۵۰ سال عمر دوران بازیگری‌ام از ابتدا تا امروز حتی یک ریال از رانت حکومتی استفاده نکرده‌ام و هیچگاه در پروژه‌ای که اساس حکومتی و رانتی داشته شرکت نکرده‌ام.»

اما عجیب این که بازیگری که خود را حکومتی نمی‌دانست با حضور در تلویزیون دولتی، در برنامه یکی از بدنام‌ترین تندروهای فرهنگی به نام نادر طالب زاده، آشکارا در راستای پروپاگاندای حکومتی جمهوری اسلامی از بزرگ‌ترین تروریست دوران، قاسم سلیمانی، حمایت کرد: «در فضای مجازی می‌دیدیم که از این طرف، از اون ور، به مملکت ما داره حمله می‌شه، و گروه‌های خبیث سر جوون‌ها رو دارند جلوی چشم همه می‌برند، جوون‌های وطن ما کشته می‌شن و یک اسم مطرح می‌شه به اسم سردار سلیمانی، این همونجاست که غرور ملی من رو سیراب می‌کنه.»

نکته تلخ و آزارنده‌ای است که بازیگری که خود قربانی یک حکومت تمامیت‌خواه و واپس‌گرا شده، در اواخر عمر این چنین به مجیزگویی یکی از مهمترین مهره‌های این حکومت می‌رسد و فراموش می‌کند که سلیمانی یکی از کسانی است که در طول دوران پس از انقلاب هر گونه مفهوم «غرور ملی» برای یک ایرانی را از بین برد و نام ایران را در جهان با تروریسم دولتی پیوند زد.

از سوی دیگر او به تعریف و تمجید از سینمای پروپاگاندایی پرداخت که حکومت از آن به عنوان «دفاع مقدس» یاد می‌کند. گفتن این جملات چه از روی فراموشی یا تأثیرپذیری از تبلیغات حکومتی باشد و چه از روی ناچاری و به امید لقمه‌ای نان، در نهایت تفاوت چندانی ندارد: مردم سال‌هاست که این نوع جملات را فراموش نمی‌کنند و به حافظه تاریخی‌شان می‌سپارند. به یک معنی همین چند جمله کافی است که سعید راد بازی را به حکومت جمهوری اسلامی ببازد.

امروز اگر سعید راد حرمتی هم دارد به خاطر فیلم‌های پیش از انقلاب اوست و می‌بینیم که از او با فیلم‌هایی چون تنگنا، خداحافظ رفیق و صادق کرده یاد می‌شود و امروز بسیاری از حضیض کاری او در دوران اخیر و همین طور تن سپردنش به تبلیغات حکومتی می‌گویند و دوستداران پر و پا قرص‌اش هم سعی دارند بر دوران اخیر کاری او چشم ببندند.

از بازیگران آن نسل پروانه معصومی مورد حادتری بود که به دلیل نزدیکی کامل به حکومت در سال‌های آخر عمر، تمام آبرو و اعتبار به دست آمده‌اش را به حراج گذاشت. او که در فیلم‌هایی چون رگبار و غریبه و مه ساخته‌های بهرام بیضائی خوش درخشیده بود و به نظر می‌رسید جاودانه خواهد شد، از این که در آن فیلم‌ها بی‌حجاب ظاهر شده، اظهار پشیمانی کرد و با نزدیکی عجیب به حکومت و مجیزگویی از سران آن، به حضیضی رسید که پس از مرگ، هیچ چهره شناخته شده‌ای حاضر به شرکت در مراسم او نشد.

به نظر می‌رسد شعار «یا با ما یا با اونا» که برای باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، خلق شده بود، حالا ابعاد دیگری دارد: حالا از نگاه مردم هنرمندان هم یا باید با ما باشند یا با آنها.

مردم به تنگ آمده از حکومت حاضر به پذیرش اظهار نظرهای مجیزگویانه درباره حکومت حتی از سوی چهره‌های محبوب‌شان نیستند و آماده‌اند تا با یک جمله از این دست، قضاوتی تند و بی‌بازگشت درباره آن هنرمند داشته باشند؛ چه آن هنرمند پروانه معصومی باشد و چه نویسنده‌ای چون محمود دولت‌آبادی که همه به‌خاطر دارند به طرز شرم‌آوری از قاسم سلیمانی به عنوان قهرمان ملی یاد کرد.

خبرهای بیشتر

پربیننده‌ترین ویدیوها

جهان‌نما
خبرها
خبر ورزشی
جهان‌نما

شنیداری

پادکست‌ها